پسر نوح با بدان بنشست ؛ الان برو زندگیشو ببین، میگن پورشه خریده!!!

امروز تو فیسبوک یکی از دوستان خوندم :
پسر نوح با بدان بنشست / 
الان برو زندگيشو ببين/ 
ميگن پورشه خريده!!!!

حالا اصل این شعر رو هم که میدونید: 
پسر نوح با بدان بنشست / خاندان نبوتش گم شد / سگ اصحاب کهف روزی چند / پی نیکان گرفت و مردم شد! 


در مورد این شعر سعدی کم کم دارم به یقین می رسم. به یقین اینکه مفهوم  کاملا درستی در خودش داره.  منتهی نه از اون جهت که وقتی بچه تر بودم بهم یاد دادن. (که مثلا اگه با آدمهای خوب رفت و آمد کنی ، سرانجام خوبی خواهی داشت و اگه با بدان رفت و آمد کنی اوضات خراب میشه) جدیدا به عمق درک و فهم سعدی رسیدم و اینکه چقدر با کنایه تیکه انداخته! یعنی اینجوری بگم: پسر حضرت آقای نوح با آدمهای بد بد -از دید پدر- رفت و آمد کرد و پدر هم ازش راضی نبودند. پدر آخه 700-800 سالش بود و خلاصه اصلا کلی تفاوت فرهنگی و اختلاف نسلی و ... داشتند. خلاصه نوح یه روزی دیگه صبرش سر اومد (نکته ی مهم: چون نوح ایوب نبود که صبرش زیاد باشه!!!) گفت عاقت میکنم پدر سوخته و دیگه تو از خاندان من نیستی و غلط میکنی فامیلی منو بذاری پس اسم کثیفت! اسم پسرش هم سام بود. (عاق پدر و مادر از گناهان کبیره در اسلام است*. ویکی پدیای کبیر) 
حالا من متوجه نمیشم ، خب این بچه یه کاری کرد، یه حرفی زد، تو باید اینقدر بی جنبه باشی؟ عاقت می کنم!؟  نوح یه تصمیمی گرفت اینو عاق کنه ؛ گناهشو چرا پای این بچه می نویسید؟ مشکل از نوح بوده که اختلاف های سنی به اون گندگی رو درک نمی کرده! تلاش نمی کرده بچه رو باهاش ارتباط درست برقرار کنه! یه خانواده از هم گسسته و خراب درست کرده بوده! در نهایت متوجه شدم که از اونجا که این مذهبیون فلسفه های به درد نخور و متحجری دارند و به هیچ صراطی هم جز صراط مستقیم هدایت نمیشن ، خیلی هم اتفاق بدی برای پسر نوح نیفتاده که مجبور شده فامیلی شو عوض بکنه. (که طبق آخرین تحقیقاتی که انجام دادم معلوم شد سهام صراط مستقیم کلا توسط حضرت استاد شيخ محمد باقر تحريري خریداری شده * seratemostaghim.ir)
از طرفی در مورد سگ اصحاب کهف هم روایت ها زیاده! خب همه میدونن که ایشون پیش از وقوع حادثه سگ گله بود و کلی  هم بهش خوش میگذشت و دوران خوبی داشت! یعنی سگ گله بودن خیلی محاسن داره ،مخصوصا وقتی صاحبت هم مهربان باشه! شما غذا و خوراک و محل خواب و کار و حقوق و دستمزد و همه چیت روبراهه! مناطق خوش آب و هوا هستی دائما و ... ناگهان ایشون سیصد سال بهمراه عده ای به خواب میره! خداوند متعال چاره ای نداشته جز اینکه این سگ رو هم بخوابونه! والا از اونجا که سگ خیلی وفاداره و مثل آدم ها تا میبینه یکی مرده خاکش نمی کنه و میره دنبال کمک ، یه دفعه این سگه می تونست همه برنامه های خداوند متعال رو به هم بزنه! پس در نتیجه خداوند مجبور بوده دیگه یه کاریش بکنه! بعد که اینا بیدار میشن ؛ خداوند متعال ، میبینه یه کاری کرده توش مونده! یعنی هم از دست سگه عصبانی بوده که مجبورش کرده انرژی اضافه هم صرف خواب کردنش بکنه و یه مقدار برنامه ها رو عوض بکنه و هم از سویی می بینه فضا فراهمه برای اینکه جو بیشتری به داستان بده ، میگه خب با یه تیر دو نشون میزنیم! هم وقتی این حیوون رو آدم میکنیم ، همه ملت کف می کنن! هم واسه خود این سگه درس عبرتی میشه دیگه همه جا نخود هر آشی نکنه خودشو  بیاد وسط برنامه های من! دندت هم نرم برو انسان باش ؛ ببین چه بدبختی و مصیبتیه انسان بودن! واسه یه لقمه نون باید سگ دو بزنی! خلاصه من الان متوجه شدم که خیلی هم سامی اوضاش بهتر از این سگ اصحاب کهف شده بود! یعنی اساسا بحث پورش و ... مطرح نیست فقط ، موضوع خیلی ساده تر از اینهاست! خسته نباشید!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

Related Posts Plugin for WordPress, Blogger...