اگر فکر می کنید چیزی می دانید که دیگران نمی دانند

اگر فکر می کنید چیزی می دانید که دیگران نمی دانند ، اگر فکر می کنید از خرافات و جهل به دور هستید و به هر شکلی علاقه دارید تا لااقل اطرافیان خود را از این مسیر برحذر دارید و راه درست زندگی و انسانیت را به آنها نشان دهید ، راه آسانی را انتخاب نکرده اید.
اگر فکر می کنید می خواهید اهمیت بدهید و فضای جامعه را با تلاش خود کمی بازتر کنید و مردم را روشن کنید ، نکته ی اولی که همواره باید در ذهن داشته باشید این است که : برای نشان دادن چیزی به مردم ، روشن کردنشان و اینکه آنها به شما و حرف شما گوش دهند ، راه مورد نیاز ، راه بحث و جدال و مناقشه و زور نیست. مبارزه با خرافات و جهل یک جدال نیست. از ابتدا باید آموخت که برای تاثیر داشتن بر مردم ، نیاز دارید که به آنها نزدیک تر باشید ، آنها باید به شما اعتماد کنند و باید احترام شما را نسبت به عقاید و باورهایشان ببینند. (حتی اگر عقاید و باورهایشان از دید شما خرافی و پوچ است)  اگر دوست دارید فردی که باورهای خرافی دارد را تحت تاثیر قرار دهید ، با بحث کردن و مشاجره کردن با وی و با نشان دادن راهی که شما فکر می کنید راه درست زندگی ست ، هرگز راه به جایی که نخواهید برد هیچ ؛ حتی کار می کنید که آنها در مسیر نادرستشان مصمم تر شوند ، چرا که شما را می بینند که انسانی ناآرام و نا محترم و غیر صمیمی هستید. 
اگر فکر می کنید چیزی می دانید که دیگران نمی دانند ، اگر فکر می کنید از خرافات و جهل به دور هستید و به هر شکلی علاقه دارید تا لااقل اطرافیان خود را از این مسیر برحذر دارید و راه درست زندگی و انسانیت را به آنها نشان دهید ؛ آغاز کار ایجاد یک رابطه ی سالم و عمیق دوستانه بر پایه ی احترام متقابل به تمام عقاید و باورهاست. زمانی که یاد گرفتید به فردی که باورهای عمیق مذهبی دارد ، بدون توجه به عقاید قلبی و عادات روزمره اش احترام بگذارید و با وی صمیمانه دوست باشید ، و این دوستی را در مراحل مختلف به وی ثابت کنید ، آنجاست که به مرور فضایی در اختیار دارید تا فقط در زمان مناسب باورهای خود را بدون بحث و مشاجره در عمل به وی نشان دهید. عمل شما بهترین ابزار شماست برای نشان دادن راه درست زندگی و آنچه فکر می کنید روش صحیح تفکر و اندیشه است بجای خرافات و برخی عقاید پوچ و بی پشتوانه مذهبی. 
دوستی در این چند روز گذشته تلاش می کرد تا با فردی که کمی عقاید خرافی و مذهبی داشت ، ارتباطی برقرار کند و وی را متقاعد کند که عقاید و باورهایش غلط است. هر چه این دوست بیشتر تلاش می کرد، بیشتر از هدفی که دنبال می کرد فاصله می گرفت. فرد مذهبی بیشتر و بیشتر از وی فاصله می گرفت و روز به روز بیشتر حس می کرد که همان عقاید خرافی اش صحیح است و راه آرامش در زندگی اش را فراهم می کنند. چرا که این دوست ما را می دید که چطور گاها با عصبانیت و تحکم و یا خشم و نفرت سخن می گوید و در کنار وی هرگز اوقات خوب و شاد و لذت بخشی ندارد. 
خداناباوری راه انسان دوستی است و نه خشم و نفرت از مذهب و عقاید خرافی. اگر خداناباوری هست که تلاش می کند چیزی را به اطرافیان یاد بدهد و یا روشن کند ، باید بداند که اگر می خواهد در مسیرش موفق باشد و لااقل در این سالیان زندگی اش تاثیری مثبت بر روند اطرافش داشته باشد ، باید بذر مهر و محبت بکارد تا محصولش را برداشت کند. قدم نخست این راه ، یاد گرفتن احترام متقابل به عقاید و باورهای مردم است. حتی همان عقایدی که شاید از دید وی پوچ هستند و بی فایده و بی اساس.
کره زمین امروز بیش از هفت میلیارد نفر جمعیت دارد که تخمین زده می شود جمعیت خداناباورانش کمتر از 200-300 میلیون نفر باشند. دوست عزیز خداناباور یا غیر مذهبی ، فکر می کنی با این روشی که در پیش گرفته ای ، با هفت میلیاد نفر انسان مذهبی و نیمه مذهبی جهان به کجا میرسی؟  اگر احساس می کنی بار مسئولیتی برای روشنگری بر دوش داری ، اول بیاموز که خداناباوری ؛ راه عشق و دوستی و انسانیت است بدون هیچ چشم داشت و قید و بند و باید و نبایدی. باید بیاموزی که به مسلمان و مسیحی و یهودی و بودایی و همه احترام بگذاری تا بلکه لحظاتی گوشی به سخنانت بدهند و زندگی تو را ببینند که بلکه زندگیت (امیدوارم) بتواند الگویی باشد. در غیر اینصورت کمی بیشتر فکر کن!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

Related Posts Plugin for WordPress, Blogger...